دكتر قيصر امين پور
آه وقتي كه تو لبخند نگاهت را ، مي تاباني ، بال مژگان بلندت را ، مي خواباني آه وقتي كه توچشمانت را،آن جام لبالب از جاندارو را،سوي اين تشنه جان سوخته مي گرداني موج موسيقي عشق، از دلم مي گذرد ، روح گلرنگ شراب ، در تنم مي گردد دست ويرانگر شوق ، پرپرم مي كند ، اي غنچه رنگين پر پر من در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگرد، برگ خشكيده ايمان را ، در پنجه باد رقص شيطان خواهش را ، درآتش سبز، نور پنهاني بخشش را ، در چشمه مهر اهتزازابديت را مي بينم بيش از اين سوي نگاهت نتوانم نگريست ، اهتزاز ابديت را ياراي تماشايم نيست كاش مي گفتي چيست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاري است ((فريدون مشيري))
آه وقتي كه تو لبخند نگاهت را ، مي تاباني ، بال مژگان بلندت را ، مي خواباني
آه وقتي كه توچشمانت را،آن جام لبالب از جاندارو را،سوي اين تشنه جان سوخته مي گرداني
موج موسيقي عشق، از دلم مي گذرد ، روح گلرنگ شراب ، در تنم مي گردد
دست ويرانگر شوق ، پرپرم مي كند ، اي غنچه رنگين پر پر
من در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگرد، برگ خشكيده ايمان را ، در پنجه باد
رقص شيطان خواهش را ، درآتش سبز، نور پنهاني بخشش را ، در چشمه مهر
اهتزازابديت را مي بينم
بيش از اين سوي نگاهت نتوانم نگريست ، اهتزاز ابديت را ياراي تماشايم نيست
كاش مي گفتي چيست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاري است
((فريدون مشيري))
you
تو مثـل خـواب نسـيـمي به رنگ اشـك شقايقتو مـثـل شـبـنـم عـشـقي به روي پونه عاشـقتو مـثـل دسـت سـپـيـده پـر از تـولــــد نـوريتو مـثـل نم نم باران لطيف و پاك وصـبوريتو مـثـل مـرهـم ياسـي بـراي قـلـب شـكـسـتـهتو سـايـبـان امـــــيـدي بـراي يـك دل خـسـتـهتومثـل غـنچه لـطيفي به رنگ حـسرت شبنمتو مـثـل خـنـده يـاسـي ومثـل غـربت يك غـمتو مـثـل جـذبه عـشـقـي در انـتـظار رسـيـدندر امـتـداد نـوازش گــلي ز عـاطـفـه چـيــدنتو مثـل نغـمـه مـوجي غـريب، آبـي ، سـادهشـبيه شــاخــه گـلي كـه افـق به چــلچـله دادهتو مثـل چكه مهـري ز سـقـف سـبز صداقـتتو مثـل گريه شعـري به روي صفحه غربتتو مـثـل لـذت رويا ، تو مـثـل شـوق نگـاهـيهزار مرتبه خـورشـيـد و صد افـق پر ماهـيتو مثـل لطف بهاري پـر از شـكوفـه خواندنتـمام هـسـتي مـن شـد مـيان شعــر تـو مانـدنتو مثل هر چه كه هستي مرا به نام صدا كنبراي ايـن دل سرگـشـته وقـت صبح دعا كن